جدول جو
جدول جو

معنی ذات البان - جستجوی لغت در جدول جو

ذات البان
(تُلْ)
قال الطویق بن عاصم النمیری:
عرفت لحبی بین منعرج اللوی
و اسفل ذات البان مبداً و محضراً
الی حیث فاض المذنبان و واجها
من الرمل ذی الارطی قواعد عقّرا
بهاکن اسباب الهوی مطمئنه
ومات الهوی ذاک الزمان و اقصرا.
قال - المذنبان - وادیان بذات البان. و بان من قری مصر و بان من قری نیسابور، ثم من قری ارغیان. (معجم البلدان یاقوت حموی). ابن الاثیر در المرصع گوید: نام موضعی است و در اشعار عرب بسیار یاد شده است و بان درختی است مشهور که میوۀ خوشبوی دارد شاعر گوید:
و یوم بذات البان قصر طوله
حدیث یکادالروح تشبهه لطفا
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ذات البین
تصویر ذات البین
میان دو تن یا دو گروه، آنچه میان دو یا چند تن باشد از خوبی یا بدی، دوجانبه، دوجانبی، مشترک میان دو تن یا دو گروه، حالت و حقیقت رابطۀ دو تن یا دو دسته
فرهنگ فارسی عمید
(تُشْ شا)
ابن الاثیر در المرصع گوید: ’ذات الشام’شقشقۀ شتر است از آنرو که بر آن نقطه های سیاه باشدچه شام جمع شامه است و شامه بمعنی خال و خجک است
لغت نامه دهخدا
(تُلْ بَ)
وادیئی است از بلاد هذیل:
و حاولت النکوس بهم فضاقت
علی ابراجها ذات البشام
(از المرصع) (معجم البلدان یاقوت)
لغت نامه دهخدا
(تُلْ بَ)
زن شوهردار
لغت نامه دهخدا
(تُلْ بَ)
موضعی است و رؤبه گوید: شذب اخراهن عن ذات البهق. (الموشح ص 319)
لغت نامه دهخدا
(تُلْ)
نام موضعی است و در شعر حجاج آمده است: امسی بذات الحاذ و الحذور. (المرصع) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(تُلْ)
لقب معشوقۀ هارون الرشید خلیفۀ عباسی است که بحسن و هنر و دانش و دهاء مشهور است. و نام او خنث است و لقب ذات الخال ازآنرو بوی داده اند که خجگی دلکش بر لب زبرین داشت
لغت نامه دهخدا
(تُرْ رَ)
موضعی است بدانسوی جحفه. کثیر گوید:
الی ابن ابی العاصی بدوت ارقلت (؟)
و بالسفح من ذات الربا فوق مطعن.
(از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(تُسْ سا)
نام موضعی و نام درختی که رسول اکرم صلوات الله علیه در یکی از غزوات در زیر آن نزول کرده و نماز گزارده است. (المرصّع)
لغت نامه دهخدا
(تُسْ سِ)
موضعی است
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عَ)
حمدالله مستوفی در نزهه القلوب در ذیل عنوان و من واسط الی ثعلبیه گوید: از واسط تا شعشعه سی میل از او تا عیص سی و دو میل، از او تا ذات العین بیست و شش میل از او تا شابیه بیست و شش میل از او تااخادید سی میل... (نزهه القلوب چ بریل لیدن 1331)
لغت نامه دهخدا
(تُضْ ضا)
موضعی به نواحی مدینۀ رسول صلوات اﷲ علیه. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عَ)
سلفینون. صریمهالجدی. عنبیه. فلومانن
علت چشم. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تُلْ)
چاهی است با آب بسیار و خوش به سه فرسنگی سوارقیه
لغت نامه دهخدا
(تُلْ بَ)
آنچه در شکم بود از فضول
لغت نامه دهخدا
(تُلْ بَ)
مشترک میان دوتن یا دو قوم. میان دو کس یا دو جماعت، دوجانبه. دوجانبی، دوطرفی. که شامل هر دو جانب بود، اصلاح ذات البین. افساد ذات البین: رسول فرستادیم نزدیک برادر... و پیغامها دادیم رسول را که اندر آن صلاح ذات البین بود. (تاریخ بیهقی). مشایخ بخارا به اصلاح ذات البین برخاستند. (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی مؤلف ص 162). ملک نوح بعد از حصول رضاء جانبین و حدوث صفاء ذات البین بر اثر وزیر روانه شد. (ترجمه تاریخ یمینی همان نسخه). و او را (ابوعلی سیمجور فایق را) به موافقت و مرافقت خویش و اتحاد ذات البین بفریفت و او را در این دعوت سمح القیاد یافت. (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی مؤلف ص 55). فایق... ابوعلی را گفت مقصود از ارسال تو بخطۀ جرجانیه و التفاتی که بجانب تو کرده اند، تفریق ذات البین است و آنکه سلسلۀ اتحاد و موافقت ما از هم فروگشایند... (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف ص 126). بخفض جناح ذلت پیش آئی و به استمالت خاطر و استقالت از فساد ذات البینی که در جانبین حاصل است مشغول شوی. (مرزبان نامه)
لغت نامه دهخدا
(تُلْ قِن ن)
اکمه ای باشد بر کوهی از کوههای اجاء. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
سودا داد و ستد، میانجی، جاور (حال) جاتک میانه دوکس یا جماعت دو جانبه: (باب بیستم - در اصلاح ذات البین و صله رحم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذات البعل
تصویر ذات البعل
زن شوهردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذات العین
تصویر ذات العین
چشمدرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذات البطن
تصویر ذات البطن
درونروده اندرونه آنچه از فضول در شکم باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذات البین
تصویر ذات البین
((~. بَ))
آنچه میان دو کسی باشد از خوبی و بدی، شادی و اندوه
فرهنگ فارسی معین